بهار در راه است و زندگی بر مدار سبز‌شدن. بیا پیاله‌ای چای بنوشیم، زیر اولین باران بهار، با هم. من شمارش را آغاز کرده‌ام؛ که بهار بیاید و در اولین بارانش، پیاله‌ای چایِ تلخ و گرم، بنوشیم. تو سماور را روشن کن، دو استکان چای بریز و لبِ پنجره بنشین. نبات و شکلات و شیرینی‌اش، با من. مگذار پرنده، دوباره در خیابان بمیرد. بهار منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

تک سهم هر چی که بخوای کنترل موتور لوازم یدکی بی ام و ورق و ایرانت برند های ایرانی گنجشگ زبان دراز brucejrmo2ek Diary شرکت نام آوران اگهی میهن